چرا شعر خاقانی دشوار فهم است؟
خاقانی از بزرگترین شاعرانی است که ادبیات فارسی به خود دیده است.
او در سال ۵۲۰ ه.ق در آذربایجان متولد شد و در دربار شروانیان شروع به سرودن شعر کرد. در طول زندگی خود آرزوی دیدن خراسان (مهد شاعران آن روزگار) را داشت اما هیچگاه موفق به این امر نشد. خاقانی در نهایت در سال ۵۹۵ در تبریز در گذشت.
شهرت خاقانی بیشتر در دانشکدههای ادبیات بخاطر قصاید اوست.
زیرا بسیار دشوار فهم هستند و نیاز به شرح دارند.
اما نباید این نکته را فراموش کرد که او غزلهای بسیار ساده و روانی نیز دارد که همیشه از آنها چشمپوشی شده است.
در این نوشتار اشارهی کوچکی به چرایی سخت بودن شعرهای خاقانی میپردازم.
خاقانیِ احساساتی
کمتر شاعری را در ادبیات کلاسیک سراغ دارم که بتوان به راحتی شخصیت و ویژگیهای روانیاش را از شعرش تشخیص داد؛
اما خاقانی اینگونه نیست. شناخت شخصیت او از طریق شعرش بسیار آسان است.
خاقانی انسان بسیار حساس و زودرنج و هیجانیای است و
به همین دلیل هم میتوان شخصیتش را در شعرش دید.
برای مثال دو بیت اول این شعر را در نظر بگیرید:
دوش نسیم سحر بر در من حلقه زد
گفتم: «کان کیست؟» گفت: «قاصدیام آشنا»
گفتم: «کاسرار باغ هیچ شنیدی بگو»
گفت: «دل بلبل است در کف گل مبتلا»
گفتم: «کامروز کیست تازهسخن در جهان»
گفت که خاقانی است بلبل باغ ثنا
چرا شعر خاقانی دشوار فهم است؟
تصویری که او ساخته است بسیار ناب و شاعرانه است. او در مکالمهای مناظرهای را با باد ایجاد میکند و باد بسیار زیبا جوابش را می دهد. در این هنگام خاقانی پر از شور و شوق از سرودن این دوبیت است و نمیتواند احساس غرورآمیزش را کتمان کند و سریع در بیت سوم آن حس را برایمان بیان میکند؛ او خودش را تازهسخنی در جهان میداند. اگر دقیقتر شویم و در داستانهای دیگر برویم مشخص میشود این بیت از خاقانی یادآور داستان «سفیدبرفی و هفتکوتوله» است.
آموزش وزن و عروض
در این داستان، ملکه که نمادی از غرور بود به جلوی آینهٔ سخنگوی خود میرفت و میپرسید: «ای آینه چه کسی در این سرزمین از همه زیباتر است؟» و آینه جواب میداد: «ملکه از همه زیباتر است» و خاقانی هم دقیقا چنین سوالی را از باد میپرسد و جواب مشابهِ جواب آینه به ملکه میگیرد. از این شباهت تداعیشونده برای غرور که بگذریم باید بگوییم او یعنی خاقانی بسیار به زندگی زاهدانه که در آن غرور جایی ندارد معتقد است؛ اما در بسیاری از ابیاتش احساسش بر دانستههایش غلبه میکند و کاری را بر خلاف جهانبینیاش انجام میدهد همانطور که همهٔ ما اینگونه هستیم و کارهایی را از سر احساس انجام دادهایم.
نکتهٔ جالب این است که به همان میزان که شناخت او در شعرش آسان است؛ اما فهم شعرش بسیار دشوار است و نیازمند اطلاعات بسیاری است؛ ظاهرا ناخودآگاهش برای اینکه دست شخصیت خاقانی را رو نکند دست به انتخابی هوشمندانه میزند و آن بیان سخت و استفاده از کلمات دشوار است که سبک ادبی خاقانی را تشکیل میدهد.
سجاد ایرانپور
کپی با ذکر منبع مجاز است.
ممنون از اینکه رعایت میکنید.